تبدیل موقعیتهای عصبانی به موقعیتهای شاد
من با همه تلاشی که دارم میکنم بعضی از اوقات خیلی ظرفیت عصبانی شدنم بالاست. و بیشتر مواقع هم در ارتباط با دخترم است. به ناگاه دوست دارم رفتارهایی را که در کودکی با من شده و من منتقد آنها هستم را با دخترم بکنم. قسمت اعظم ناخودآگاه خودم را درمان کردهام. با مدیتیشن، با مطالعه در باره رفتار با کودک و با تمرین اما اعتراف میکنم هنوز هم مثلا در موقعیتی مثل وقتی داریم با هم درس میخوانیم من به شدت تحریک پذیرم و هنوز هم هر چند خیلی خفیف تر و در مدت زمان طولانی تر اما عصبانی میشوم. تا حالا در اینجور مواقع سعی میکردم همین که کار به اینجا می کشد درس خواندن را تعطیل کنم و بگذارم آرام بشوم و بعد دوباره وقتی آرام بودم شروع کنم . یک جوری فرار از موقعیت و نیرو گرفتن برای آمادگی بیشتر.
اما همین اواخر به طور اتفاقی فهمیدم وقتی که با بدقلقی دخترم روبرو میشوم به جای تغییر موقعیت خودم موقعیت او را تغییر بدهم. مثلا چند روز پیش از او کاری را خواستم که انجام نداد و من شروع کردم به قلقلک دادنش و خنداندنش که چرا به حرف من بی توجهی میکند. در حالیکه می خندید می گفت باشه دیگه گوش می دم. یا وقتی خواستم کیف مدرسه را آماده کند و گوش نکرد بهش گفتم مثل اینکه باز هم قلقلک میخوای. با نگاه شیطنت آمیزی گفت بذار کیفم را جمع کنم بعد قلقلکم بده.
نمی دانم این تجربه من برای دیگران هم مفید باشد یا نه اما برای من مفید است چون باعث می شود دخترم از جو خشن و جدی که من مدتها موقع درس خواندن برایش ایجاد می کردم فاصله بگیرد و ذهنا از درس خواندن همراه من بیزار نباشد. یا از دستور دادنها و غر زدنهای دائم من که الان شاید چند ماه باشد که فروکش کرده اما در ذهن او هنوز وجود دارد فاصله بگیرد و در این جو شاد آنها را راحت تر پذیرا باشد.